روایت داریم که:
سه تا داداش تنبل شب میخواستن بخوابن
به هم میگن یکی پاشه چراغ رو خاموش کنه
کسی بلند نمیشه
باهم شرط میبندن که هرکه زودتر یه حرفی بزنه بلند شه چراغ رو خاموش کنه
چند روزی شد ازشون خبری نبود تا اینکه همسایه ها در خونشون رو شکوندن سه تاشونو مرده پیدا کردن
اولی رو غسل دادن و کفن کردن دومی رو هم غسل و کفن کردن سومی رو تا غسلش دادن گفت من زنده ام
اون دوتا هم گفتن پس پاشو چراغ رو خاموش کن .
:)))))